دیوید کاپرفیلد نویسنده را از این سایت دریافت کنید.
دیوید کاپرفیلد
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای دیگر کاربردها دیوید کاپرفیلد (ابهامزدایی) را ببینید.
دیوید کاپرفیلد
جلد نخستین چاپ سریالی، ۱۸۴۹
نویسنده(ها) چارلز دیکنز
عنوان اصلی
تصویرگر(ها) Hablot Knight Browne ( Phiz )
طراح جلد Hablot Knight Browne ( Phiz )
کشور بریتانیا زبان انگلیسی
گونه(های) ادبی رمان (رمان تربیتی)
انتشار Serialized May 1849 – November 1850; book format 1850
ناشر Bradbury & Evans
گونه رسانه چاپی
شمار صفحات 624 (first book edition)
پس از پیش از
(به انگلیسی: David Copperfield)، نام رمانی نوشتهٔ چارلز دیکنز نویسندهٔ انگلیسی و نیز نام شخصیت اصلی همین داستان است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۸۵۰ میلادی منتشر شد. دیکنز آن را از سایر کتابهای خود برتر میدانست شاید از این رو که حوادث هیجانانگیز و بسیاری از عناصر داستان برگرفته از رخدادهای زندگی خود او است و میتوان گفت بیش از دیگر رمانهای او، قالب اتوبیوگرافی دارد. شخصیت اصلی این داستان، دیوید کاپرفیلد، کودک مورد علاقه خود دیکنز نیز میباشد.
«دیوید کاپرفیلد» هشتمین رمان این نویسنده انگلیسی است که بارها به سینما و تلویزیون راه پیدا کرده. نوشتن این کتاب ۱۹ ماه به طول انجامید. بسیاری از اتفاقات درون کتاب شبیه به رویدادهای زندگی نویسنده هستند. «دیکنز» این اثرش را بیش از دیگر رمانهایش دوست داشت و درباره آن نوشته است: «مثل دیگر والدین، من در اعماق قلبم بچه محبوبی دارم که نامش «دیوید کاپرفیلد» است.»
«دیوید کاپرفیلد» به دوران پختگی و کمال هنری دیکنز تعلق دارد. حجم انتقاد صریح اجتماعی در این رمان کمتر از نوشتههای دیگر او است. در اینجا توجه نویسنده بیشتر به ماجراهای خانگی و روحانی است تا بیدادهای اجتماعی. هرچند با توجه به زندگی خود نویسنده، همچنان در این رمان به مسائل روانشناختی از دید اجتماعی آشکارا توجه شدهاست. خفتهای شخصیت «پیپ» در این رمان، فرازجوییهایش، بزرگ منشیهای به خود بستهاش و نیز ترقی و تنزلش همه نمادهای اجتماعی قابل شناختاند.
طرح کلی داستان[ویرایش]
در داستان دیوید اول شخص است. در فصلهای نخست، دیوید را همراه مادر جوانش میبینیم، مادری معبود دیوید که آفریدهای است شیرین و نازنین، اما ضعیف و سبکمغز.
پگاتی، این موجود عجیب و غریب، که رفتارش تند و خشن ولی دلش سرشار از مهر و عطوفت است، در کنار آنان است. رشتهٔ این زندگی آمیخته به عشق و محبت با ازدواج بیوهٔ جوان با آقای مردستون مردی سنگدل، که در پس نقاب متانت مردانه پنهان شدهاست گسسته میشود؛ این مرد، به تحریک خواهرش، سرانجام باعث مرگ پیشرس همسر جوان و ساده دل خود میشود.
دیکنز تأثرات این کودک را، که نمیتواند با محیط تازه سازگار شود و در لاک خود فرومیرود، استادانه شرح دادهاست. ناپدری، کودک عاصی را به مدرسه میفرستد تا بدرفتاریهای آقای کریکل ظالم را تحمل کند. وی در مدرسه نسبت به یکی از رفیقان خود، به نام استیئر فورث حس ستایش بیحدی پیدا میکند. او جوانکی است فریبنده که بعداً باعث سرخوردگی دوستش میشود و کودک با تردلز مهربان و خوشبین، که با کشیدن اسکلت وقت میگذراند، صمیمی میشود.
ناپدری دیوید، پس از آن، او را به کارخانه مشروب سازی مردستون و گرینی در لندن برای کار کردن محکوم میسازد؛ وی در این ایام در نهایت رنج و محنت به سر میبرد و این خود بازتاب روزهایی است که دیکنز در کودکی در کارگاه کفش گذرانده بود. خوشبختانه دوستی با آقای میکابر و خانوادهاش جان تازهای به او میبخشد. آقای میکابر یکی از آفریدههای فناناپذیر دیکنز است، وی بیرون بری است با هیکل نتراشیده که حال و روز خود را به مبالغه تیرهتر از آنچه هست جلوه میدهد.
دیوید از لندن میگریزد و پیاده به دوور میرود و سرانجام، خسته و بیرمق، به خانهٔ ییلاقی عمه بتسی تراتوود میرسد، که زنی است با مزاج نامتعارف که هنگام تولد دیوید نسبت به او بیعلاقه بود، چون دلش میخواست نوزاد دختر باشد. در کنار این عمه، آقای دیک بینوا، این مرد جنون زدهٔ دوست داشتنی، به سر میبرد که خاطرهٔ اندیشهٔ آزار چارلز اول نمیگذارد حواس او جمع کارهایش باشد. دیوید دوران آموزشی خود را در کانتربری، در دفتر وکیل مدافع میس تراتوود، به نام ویکفیلد، پی میگیرد که اگنس، دختر ناز و تیزهوش او، بعدها در زندگی دیوید به شدت اثر میگذارد. سپس دوره کارآموزی را نزد آقای اسپنلو، در دارالوکاله اسپنلو و جارکینز میگذراند. دیوید استیئرفورث را بازمییابد و او را به خانوادهٔ دایهٔ خود، پگاتی، معرفی میکند. بدبختیهایی که آن جوان برای این خانوادهٔ فقیر به بار میآورد، خود رمانی در دل رمان است؛ این داستان سرشار است از حوادث غمبار و تماشایی که تا حادثهٔ غرق شدن کسانی در دریا هم پیش میرود.
دیوید که از مهر بیریای اگنس ویکفیلد نسبت به خود غافل است، دورا اسپنلو، دیوانهای پر ملاحت را به زنی میگیرد و رفته رفته شهرت و افتخار ادبی کسب میکند. زندگی عشقی دیوید و دورا شاعرانه وصف شدهاست، در عین آنکه خالی از لطایف و ظرایف نیست. دورا پس از چند سال میمیرد و دیوید، که دردش تسلی ناپذیر است، پس از اندک زمانی پی میبرد که با غافل ماندن از اگنس مرتکب چه خطایی شدهاست. پدر اگنس به چنگ فردی بی سر و پا، ناجنس و مکار به نام یورا هیپ افتادهاست، که همه کارهٔ اوست با قیافهٔ وحشتناک و دستهای چرکین که میراث او را اداره میکند و در هوای ازدواج با اگنس است. نابکاریهای این فرد پست و شوم را آقای میکابر و تردلز بر ملا میسازند. همه چیز به خوشترین وجه پایان مییابد: هیپ به جرم تقلب و تملک بلاحق اموال محکوم میشود؛ دیوید با اگنس ازدواج میکند، آقای میکابر سرانجام ترتیب قرضهای خود را میدهد و با عنوان صاحب منصب مستعمراتی شغلی پیدا میکند که با آن میتواند زندگی آبرومندانهای داشتهباشد و آقای پگاتی و امیلی کوچولو به استرالیا مهاجرت میکنند و در آنجا به خوبی و خوشی زندگی میکنند.
درونمایه کتاب[ویرایش]
دیکنز نویسندهای سرشناس بود که مردم به او علاقه و توجه ویژهای داشتند. آنها دلشان میخواست بیشتر دربارهی این نویسندهی موفق بدانند. وقتش رسیده بود که دیکنز یک خودزندگینوشت بنویسد و به اشتیاق طرفدارانش پاسخ دهد. رمان دیوید کاپرفیلد را میتوان شخصیترین کتاب دیکنز دانست که در پیرنگ آن از تجربیات شخصی خود استفاده کرد. دیکنز هم دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته بود. هنگام تولد او خانوادهی دیکنز وضعیت مالی خوبی داشتند اما بهخاطر سوءمدیریت پدرش ورشکست شدند. پدرش به زندان افتاد و دیکنز خردسال ناچار به کار در محلههای فقیرنشین لندن شد. مشاهدهی وضعیت ناتوانان و فرودستان تاثیر عمیقی بر دیکنز گذاشت؛ بهطوری که سالها بعد که چاپ آثار دیکنز اوضاع مالیاش را بهبود بخشیده بود، او بیشتر وقت خود را به قدم زدن در خیابانهای محلههای فقیر لندن میگذراند. نگارش مشاهداتش در قالب داستان، جلوهای واقعی به شخصیتها داده و آنها را برای خوانندگان باورپذیر میساخت.
منبع مطلب : fa.wikipedia.org
معرفی و دانلود کتاب دیوید کاپرفیلد
کتاب دیوید کاپرفیلد را میتوان معروفترین رمان چارلز دیکنز در نظر گرفت. این رمان با کودکی دیوید که کودک مورد علاقۀ خود چارلز دیکنز نیز هست؛ شروع شده و تا دورهی میان سالی او ادامه مییابد. دیوید شش ماه بعد از مرگ پدرش…
خانه›نوجوان›داستان و رمان›کتاب دیوید کاپرفیلد
معرفی و دانلود کتاب دیوید کاپرفیلد
(۱۰ رای)
نویسنده: چارلز دیکنز
مترجم: آرمین هدایتی
ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
برای دانلود قانونی کتاب دیوید کاپرفیلد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دیوید کاپرفیلد
کتاب دیوید کاپرفیلد را میتوان معروفترین رمان چارلز دیکنز در نظر گرفت. این رمان با کودکی دیوید که کودک مورد علاقۀ خود چارلز دیکنز نیز هست؛ شروع شده و تا دورهی میان سالی او ادامه مییابد.
دیوید شش ماه بعد از مرگ پدرش به دنیا میآید. به نوعی نحسی در زندگی این کودک پیش از تولدش شروع شده است. در ابتدای داستان دیوید با مادری مهربان و شیرین و نازنین همراه است تا این که مشکلات زندگی او را وادار میکند با مردی به نام موردستون ازدواج کند مردی با رفتاری خشونتآمیز که سرانجام دیوید را به مدرسهای بیرون شهر میفرستد. مشکلات دیوید ادامه دارد، بعد از مدتی مادر او نیز میمیرد و… .
چالز دیکنز (Charles Dickens)، دیوید کاپرفیلد (David Copper field) را کودک مورد علاقه خود مینامد و منتقدان آن را زیباترین توصیف دیکنز از دوران کودکی میدانند. یکی از علل علاقه دیکنز به این رمان شاید این است که حوادث و وقایع این داستان متاثر از رخدادهای زندگی خود اوست.
چارلز دیکنز در سال 1812 در انگلستان به دنیا آمد و در سال 1870 در گذشت. او در زمان کودکى سختىهاى بسیار کشید. در سال 1824 پدرش به خاطر بدهى به زندان افتاد و چارلز براى گذران زندگى مجبور به کار در یک کارخانه شد. اینگونه تجربههای او در سن کم، در رمانهایش نمودی بارز پیدا کرده است. در بیشتر نوشتههایش اتفاقات دلخراشی که در انگلستان زمان او روى مىداده، توصیف شده است. او نویسنده بزرگ بریتانیایی است و از مفاخر ادبیات انگلیسی به حساب میآید. بسیاری از داستانهای او در دوران کودکی قهرمانهایش میگذرد. از نوشتههای دیگر او میتوان به «اولیور تویست»، «آرزوهای بزرگ» و «سرود کریسمس» اشاره کرد که در تمام آنها نقش نمادین کودک و دوران کودکی آشکار است.
در این کتاب تاثیرات کودک و حالات روحی او و عدم سازگاریاش با محیطهای تازه و در خویش فرو رفتنهای دیوید به طرز ماهرانهای توسط چارلز دیکنز شرح داده شده و به تصویر کشیده میشود. در این رمان که برخی آن را به دوران پختگی و کمال هنری دیکنز متعلق میدانند؛ شاهد ماجراهای خانگی و روحانی هستیم و انتقادهای صریح اجتماعی کمرنگتر شده است. تاثیر آثار دیکنز در ادبیات داستانی انگلیس چنان است که بزرگان و منتقدان ادبیات داستانی؛ انگلستان را از نظر فرهنگی به دوران قبل از دیکنز و بعد از آن تقسیم نمودهاند.
حتما تا به حال فیلم یا برنامهاى تلویزیونى دیدهاید که بر اساس رمانی مشهور ساخته شده است. اگر از آن برنامه لذت بردهاید، احتمالا تصمیم مىگیرید شروع به خواندن آن کتاب کنید. اما چه اتفاقى روى مىدهد؟ شما شروع به خواندن کتاب مىکنید ولى بسیار متعجب مىشوید. زیرا پس از خواندن بیست یا سى صفحه از کتاب هیچ «اتفاقى» رخ نداده است. پس آن آدمهاى سر زنده و رویدادهاى هیجانانگیز چه شدند؟ در آخر نیز احتمالا کتاب را نیمه تمام رها مىکنید. چرا چنین مىشود؟
شاید نویسنده، کتاب را براى بزرگسالان نوشته است. شاید کتاب مدتها پیش نوشته شده و در آن زمان مردم وقت بیشترى براى خواندن کتاب داشتهاند و چیزى به اندازۀ کتابى که هفتهها آنها را سرگرم کند، براىشان جذاب نبوده است.
امروزه ما چنین فکر نمىکنیم و به همین سبب، مجموعهاى از این کتابهاى جذاب را انتخاب کرده و آنها را به زبان ساده برگرداندهایم. اگر از آنها که به این صورت کوتاه شده بیشتر لذت مىبرید، امیدواریم که بعدها به نسخۀ اصلى رجوع کنید و از خواندنها آنها لذت بیشترى نصیب ببرید.
در بخشی از کتاب دیوید کاپرفیلد میخوانید:
آن شب، شبى طولانى و غمناک بود. انتظار نداشتم تا زمان فرا رسیدن مرگم رنگ آرامش را ببینم. تصمیم گرفتم از انگلستان مهاجرت کنم زیرا دیگر نمىتوانستم در آن خانهاى که با دورا آنقدر خوشبخت بودم، بدون او بمانم.
پیش از آن که بروم، تردلز براى ملاقات با من و عمهام آمد و گفت که یوریا هیپ براى بازپرداخت پولى که دزدیده بود و نظم دادن به تجارت آقاى ویکفیلد چه کارهایى انجام داده است. تردلز گفت: «آقاى دیک و من یوریا را در کانتربرى نگه داشتیم. همۀ دفترها و مدارک را بررسى کردیم تا به همۀ تقلبها و جعل اسناد پى بردیم و دوباره همهچیز را مرتب کردیم. اگر آقاى ویکفیلد بخواهد الان بازنشسته بشود مىتواند بدون هیچ دردسرى بدهىهاى خودش را بپردازد.»
اگنس گفت: «خوشحالم که به کسى بدهکار نیستیم.»
تردلز گفت: «ولى متأسفانه براى شما و پدرتان پول کمى باقى مىماند.»
اگنس با خوشحالى گفت: «من مىتوانم درآمد داشته باشم. مثلا مدرسهاى را اداره کنم. مىدانم که مىتوانم معلم موفقى باشم.»
تردلز گفت: «خوشبختانه وضع جسمی آقاى ویکفیلد هم خیلى بهتر شده. او به ما کمک کرد تا خیلى مسائل را روشن کنیم. مسائلى که براى ما خیلى پیچیده بود و بدون اون احتمالا نمىتوانستیم حل کنیم. خانم تراتوود، حالا برویم سر پول شما.»
عمهام گفت: «اگر از بین رفته اشکالى ندارد. اگر هم قابل برگشت است که خوشحال مىشوم پساش بگیرم.»
تردلز با خوشحالى لبخند زد و تردلز گفت: «تا پنی آخر آن پول به شما بر میگردد.»
مىتوانید تصور کنید که با شنیدن این حرف چقدر خوشحال شده بودیم.
فهرست مطالب کتاب
سخنی با خواننده درباره نویسنده غریبهاى جلو در دردسر تازه تنبیه روزهاى مدرسه زندگى در لندن پیادهروى تا دووِر عمه شروع تازه شریک آقاى ویکفیلد عشق
عمه شگفت زدهام مىکند
رازم فاش شد
آقاى میکابر اعتراف مىکند
آقاى میکابر رازش را فاش مىکند
سفر و بازگشت
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب کتاب دیوید کاپرفیلد
نویسنده چارلز دیکنز مترجم آرمین هدایتی
ناشر چاپی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
سال انتشار ۱۳۹۳ فرمت کتاب EPUB
منبع مطلب : www.ketabrah.ir